هیچ چیز مثل داستان نمی تونه ذهن ما رو به چالش بکشه و در ناخودآگاه ما ثبت بشه … در این بخش داستان های انگیزشی و موفقیت زیبا رو با شما در میان می گذارم.

داستان موفقیت کسب و کار

جواب ابلهان خاموشی است!

جواب ابلهان خاموشی است!

ابوعلی سینا در سفر بود. در هنگام عبور از شهری ،جلوی قهوه خانه ای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و یونجه جلوی اسبش ریخت و خودش هم بر روی تخت جلوی قهوه خانه نشست تا غذایی بخورد.

خر سواری هم به آنجا رسید ، از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خودش هم آمد در کنار ابوعلی سینا نشست.

شیخ گفت : خر را پهلوی اسب من نبند، چرا که خر تو از کاه و یونجه او میخورد و اسب هم به خرت لگد میزند و پایش را میشکند.

خر سوار آن سخن نشنیده گرفت به روی خودش نیاورد و مشغول خوردن شد. ناگاه اسب لگدی زد و پای خر را لنگ کرد.
خر سوار گفت : اسب تو خر مرا لنگ کرد و باید خسارت دهی.

شیخ ساکت شد و خود را به لال بودن زد و جواب نداد.
صاحب خر ، ابوعلی سینا را نزد قاضی برد و شکایت کرد.

قاضی سوال کرد که چه شده؟ اما ابوعلی سینا که خود را به لال بودن زده بود ،هیچ چیز نگفت.

قاضی به صاحب خر گفت: این مرد لال است؟
آن شخص گفت: این لال نیست بلکه خود را به لال بودن زده تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، قبل از این اتفاق با من حرف میزد….

قاضی پرسید : با تو سخن گفت؟ چه گفت؟
صاحب خر گفت: او به من گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد میزند و پای خرت را میشکند…

قاضی خندید و بر دانش ابو علی سینا آفرین گفت.
قاضی به ابوعلی سینا گفت حکمت حرف نزدنت پس چنین بود؟!!!

ابوعلی سینا جوابی داد که از آن به بعد در زبان پارسی به مثل تبدیل شد:

جواب ابلهان خاموشی است!

انتخاب هدف

داستان انگیزشی – کانون شادی

داستان انعکاس موفقیت های کوچک در کل زندگی

?یه روز یه دختر کوچولو کنار یک کلیسای کوچک محلی ایستاده بود؛ دخترک قبلا یک بار آن کلیسا را ترک کرده بود چون به شدت شلوغ بود. همونطور که از جلوی کشیش رد شد، با گریه و هق هق گفت: “من نمیتونم به کانون شادی بیام!”

ادامه متن

ابن سینا

داستانی از ابوعلی سینا و اصول هیپنوتراپی

داستانی زیبا از ابو علی سینا و درمان مالیخولیا با هیپنوتراپی

می دانم که معمولاً شما انتظار دارید که تمام پست هایی که برایتان تهیه می کنم به نحوی به موفقیت مربوط باشد. و البته کاملاً هم انتظار درستی است و خبرنامه های رایگان سایت ذهنم دات کام تا همین الان محبوبیت خاصی بین علاقه مندان پیدا کرده اند تا حدی که آنها را برای دوستان خود نیز می فرستند. و ایمیل های محبت آمیز خوانندگان عزیز شور و اشتیاق من را برای تداوم این راه بیشتر می کند.

ادامه متن

هیزم شکن

داستان مرد فقیر و هیزم فروش طمع کار

داستان مرد فقیر و بدهکار زندانی و گرسنه

داستانی که می خوام براتون نقل کنم، داستان طمع کاری هست. بیشتر ما با اینکه حقایق رو می دونیم ولی طمع باعث میشه دوباره اشتباه کنیم و متضرر بشیم.

ادامه متن

پسر واکسی

داستان پسر واکسی در فرودگاه

داستان آموزنده بخشش و سخاوت پسر واکسی

امروز یک داستان آموزنده و انگیزشی برای شما بینندگان عزیز سایت آماده کردم … داستان پسری سخاوت مند و بزرگوار که در فرودگاه از صبح زود کارش رو شروع می کنه.

ادامه متن