نوشته‌ها

انتخاب هدف

داستان انگیزشی – کانون شادی

داستان انعکاس موفقیت های کوچک در کل زندگی

?یه روز یه دختر کوچولو کنار یک کلیسای کوچک محلی ایستاده بود؛ دخترک قبلا یک بار آن کلیسا را ترک کرده بود چون به شدت شلوغ بود. همونطور که از جلوی کشیش رد شد، با گریه و هق هق گفت: “من نمیتونم به کانون شادی بیام!”

ادامه متن

ابن سینا

داستانی از ابوعلی سینا و اصول هیپنوتراپی

داستانی زیبا از ابو علی سینا و درمان مالیخولیا با هیپنوتراپی

می دانم که معمولاً شما انتظار دارید که تمام پست هایی که برایتان تهیه می کنم به نحوی به موفقیت مربوط باشد. و البته کاملاً هم انتظار درستی است و خبرنامه های رایگان سایت ذهنم دات کام تا همین الان محبوبیت خاصی بین علاقه مندان پیدا کرده اند تا حدی که آنها را برای دوستان خود نیز می فرستند. و ایمیل های محبت آمیز خوانندگان عزیز شور و اشتیاق من را برای تداوم این راه بیشتر می کند.

ادامه متن

ثروتمند یا فقیر

تفاوت افراد ثروتمند و فقیر در نگرش

نگرش ثروتمندان و افراد فقیر چه تفاوتی با هم دارد؟

در این پست برای شما بیش از ۱۵ مورد از تفاوت های نگرشی در افراد ثروتمند و افراد عادی یا فقیر رو حاضر کردم. ازت می خوام این تفاوت ها رو مطالعه کنی و ببینی فکر خودت در هر آیتم نزدیک به کدام یکی هست؟

ادامه متن

هیزم شکن

داستان مرد فقیر و هیزم فروش طمع کار

داستان مرد فقیر و بدهکار زندانی و گرسنه

داستانی که می خوام براتون نقل کنم، داستان طمع کاری هست. بیشتر ما با اینکه حقایق رو می دونیم ولی طمع باعث میشه دوباره اشتباه کنیم و متضرر بشیم.

ادامه متن

پسر واکسی

داستان پسر واکسی در فرودگاه

داستان آموزنده بخشش و سخاوت پسر واکسی

امروز یک داستان آموزنده و انگیزشی برای شما بینندگان عزیز سایت آماده کردم … داستان پسری سخاوت مند و بزرگوار که در فرودگاه از صبح زود کارش رو شروع می کنه.

ادامه متن

داستان نگرش نابینا

داستان نگرش مرد نابینا

« نابینای زیبا اندیش »

مردی در یک خانه‌ی کوچک، با باغچه‌ای بزرگ و بسیار زیبا زندگی می‌کرد.
او چند سال پیش در اثر یک تصادف، بینایی خود را از دست داده بود و همه‌ی اوقات فراغتش را در آن باغچه به سر می‌برد. گیاهان را آب می‌داد، به چمن‌ها می‌رسید و رزها را هرس می‌کرد. باغچه در بهار، تابستان و پاییز، منظره‌ای دل‌انگیز داشت و سرشار از رنگ‌های شاد بود.
روزی، شخصی که ماجرای باغبان نابینا را شنیده بود، به دیدار او آمد.

ادامه متن