ضمن عرض خوش آمد گویی، برای برخورداری از آموزش های استاد جاودانی و یا رزرو مشاوره خصوصی با استاد، در تلگرام عضو کانال @tajrobeVAzendegi شوید و یا در تلگرام با آیدی استاد به نشانی @ali_javdani در تماس باشید.
با اینکه ما به وجود خدا ایمان داریم و خداوند قدرت مطلق هست چرا به ائمه اطهار متوسل میشیم واز ایشان کمک میخوایم ایا این کار شرک و گناه نیست؟
- اصلا فلسفه درست توسل و دعا چیست
سلام دوست گلم،چه سوال خوبی کردید
ائمه واسطه فیض الهی هستن ،ما ائمه رو واسطه قرار میدیم که به خواسته هامون برسیم،چون اون ها هم تایید شده از طرف خداوند هستن و میتونیم در صورت صلاح زودتر به خواستمون برسیم چون اون ها پاک و معصوم هستند. ..
کجای قران گفته به ایمه متوسل بشیم یک ایه بیارین . اما من می تونم ایه های زیادی بیارم که خداوند میگه شفیعانتون رو بیارید ببینم چکاره هستند یا از زبان خود شفیعان در قیامت میگه که کسانی که ما اونا رو به عنوان شفیع قرار دادیم میگن ای خدا ما که نخواستیم ما رو شفیع قرار بدن و ابراز بی زاری می کنند. ما می تونیم اونا رو الگو قرار بدیم اما ایا این توهین به خداوند نیست که ارحم و راحمین بودنش رو عالم بودنش رو زیر سوال میبریم با این کار.اصلا امدن پیامبران بخار همین بود چون در طول تاریخ انسان ها فراموش می کنند رب اونا کیه... ایا امام حسین در طول عمرش حضرت علی را به فریاد خواند همه ی امامان رب بودن خدا رو خوب درک کرده بودند خدای اونا خدای ما هم هست خداوند که با کسی پارتی نداره
بهطورکلی همهی آن چیزهایی که با روح ما ارتباط دارد؛ همهی آن چیزهایی که ما میپرستیم و پرستندهی او یا آن هستیم. میگوید: وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً (۱۵) کسانی از مردم به جز خدا كساني ديگر را ميخوانند يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ (۱۶) و چنان آنها را دوست میدارند که باید آن چنان الله را دوست داشت. بعد میگوید وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ (۱۷) ولی مؤمن واقعي شديدترين عشقش نسبت به خداست. مؤمن نميتواند در کسی جز خدا متوقف شود، حالا امامزادهاي باشد يا هر کسی و هر چیز دیگری؛ مؤمن فقط با خداست که آن رابطهي تنگاتنگ قلبي و احساسی را دارد. پس، اين مورد هم از مواردي است كه آدم ممكن است منحرف شود. قبلاً گفتم، فقط قبول اينكه جهان خدايي دارد و ما خدايي داريم و كسي هست که ما را خلق كرده، دينداري و توحيد نميشود. مهم با خدا زندگي كردن است؛ تنفس كردن با خداست. او را هم ربّ و هم مَلِك و هم اله خود دانستن است، آنهم در همهي لحظات زندگي. همه چيز ما از اوست. اگر يك لحظه عنايت او نباشد، ما هیچ چیز نیستیم. هر لحظه آفرینش تازهای است. یک لحظه اگر مثلاً این جریان خون در ما قطع شود، یا تنفسمان، چیزی از ما باقی نمیماند. حیات هر لحظهاش درواقع آفرینش و معجزه است
من همیشه به خودم میگم اگر من مستقیم خدا رو بخوانم ایا خداوند در قیامت از من خواهد پرسید چرا کسی را برای خواندن من قرار ندادی ...من میگویم چون تو در قران گفتی تو از رگ گردن به ما نزدیکتری اما اگر خداوند گفت چرا خواسته ات را از من مستقیم نخواستی مگر من مهربان ترین دلسوزترین شنونده ترین عالمترین نبودم اون وقت من چی جواب بدم. ما نباید خدا رو مثل پادشاه دنیا در نظر بگیریم که کسی محبوبش باشه و بخاطر اون خواسته مون رو زودتر اجابت می کنه خداوند بری هست از این تمثیل ها.مسیحی ها هم بخاطر همین غلوها به اینجا رسیدند که مسیح رو می خونند. مهم این نیست که ما میگیم ما که امامان رو نمی پرستیم مهم عمل ماست ما در عمل چیزه دیگری میگیم.
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. پیامبر بگو که او (هو) همو که در هرحال انسانها دنبالش هستند، آنکه فطرت انسان در جستجوی اوست، او اللّهی است که «احد» است. خوب، مگر پیامبر میگفته که خدا دو تاست یا سه تاست، یا ده تاست؟ مگر پیامبر(ص) به چند خدایی معتقد بوده است که خدا میفرماید بگو آفریدگار یکی است. هیچ کسی نگفته که پیامبر پیش از اسلام بتپرست بوده یا مشرک بوده یا به چند خدا معتقد بوده است. پیامبر از تیرهای بودند وابسته به گروه حَنَفِیه، یا حَنَفیان، که نسلشان به حضرت ابراهیم(ع) میرسید. و اینها به چند خدایی معتقد نبودند. پس، نه پیامبر به چند خدایی معتقد بوده و نه ما ایرانیها. ما مسلمانها، اگر خداپرست باشیم هیچکدام نگفتهایم و اعتقاد نداریم که خدا دو تاست یا صد تاست. خوب، پس این آیهی اول که میگوید قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ چه چیزی را میخواهد متذکر شود، تا ما با توجه به آن اعتقاد خودمان را اصلاح کنیم؟ اینکه ظاهراً به ما مربوط نیست. ما که الحمد لله خداوند را یکتا و احد میدانیم.
در قرآن اصلاً ما نداریم که پیامبری آمده باشد به مردم بگوید خدا را بپرستید. مردم همیشه خدا را میپرستیدهاند. ولی نوع خداپرستی است که مهم است؛ یعنی آنچه منظور انبیاست خداپرستی توحیدی و خالص است، نه آن خداپرستی آغشته و آلوده به شرک؛ خداپرستیی که تصورات غلطی هم با آن مخلوط شده باشد. در سورهی «زمر» میفرماید کسانی به جز خدا اولیایی برای خود میگیرند: وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء (۲) اول ميگويد: أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ.(۳) دين بايد خالص برای خدا باشد، اما كساني جز خدا اولياي ديگری برای خود اختیار کردهاند. ادعاي این کسان چيست؟ اینکه مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى (۴) میگویند اينها وسيلهي تقرب ما بهسوي الله هستند. ما البته الله را عبادت ميكنيم، ولي اين بتها ما را به او نزديك ميكنند. و خداوند میفرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ.(۵) خداوند هرگز به رستگاري نميرساند كسي را كه اين اندازه كاذب و كَفّار باشد. «كاذب» يعني بسيار دروغگو و «كفّار» هم يعني آن کسی که در ناسپاسي مبالغه و افراط میکند و بسیار ناسپاس است. كجا خدا گفته که واسطه لازم دارد و در اين وسط كساني بايد باشند که شما را به خدا نزديك كنند؟ تو خودت بايد سعی کنی که به خدا نزديك شوي. اینکه يك كار مكانيكي نيست. در جاي ديگر میفرماید: وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ (۶) به جای خدا، چیزهایی را میپرستند که نه زیانشان میرساند و نه سودی برایشان دارد و ميگويند اينها شفيعان ما نزد خدا هستند. ولی خدا به كلي قول آنها را رد کرده و ميفرمايد هرگز چنين چيزي نيست. آيات متعددي در قرآن هست كه این موضوع را بيان ميكند. استدعا ميكنم خوب دقت بفرمایيد، که اين خيلي در ديدگاه ما نسبت به شرك و توحيد تأثير ميگذارد.
مشرکان رحیمبودنِ خدا را قبول داشتند، «رحمانیت» او را قبول نداشتند. معنای «رحمانیت» این است که خدا به همه توجه دارد و اختلاف طبقاتی در کار نیست. تمایزات فردی و طبقاتی بر اساس ثروت و قدرت و نژاد خلاف اقتضای باور داشتن به رحمانیت است. تعصبات نژادی و قومی و قبیلگی و اینها را باید دور ریخت. خدا رحمان است و الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى.(۱۰) رحمان پشت ميز ادارهي جهان نشسته است و رحمت عام دارد و تساوي میان انسانها برقرار کرده است: شما حق برتريجويي، تسلط، تماميتطلبي بر بقيه نداريد. اين دو مفهوم بود که مشرکان نميتوانستند بپذيرند. این بود مشكل زمان پيامبر. این معنی بارها در قرآن آمده که وقتی از وحدانیت خدا سخن گفته میشود، اینها مشمئز میشوند، بدشان میآید: وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ.(۱۱) خدا را قبول و باور دارند، ولی میگویند نگویید یکی است! در جایی میفرماید که به نظر مشرکین عجیب میآمد که کسی بگوید فقط یک خدا وجود دارد: إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ.(۱۲) عجب حرف عجيبي ميزند. در جایی دیگر میفرماید که به پيامبر ميگويند آیا تو آمدهاي به ما بگويي كه فقط یک خدا را عبادت كنيم؟! یعنی تو میگویی به آن چيزهايي كه پدرانمان به آن توجه داشتند توجه نكنيم؟! و در جای دیگر: وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْاْ عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا.(۱۳) وقتي كه به آنها ميگویي فقط و فقط خدا، از تو گریزان میشوند. میفرماید إِذَا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَإِن يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا.(۱۴) به محض اینکه توحيد را مطرح میكني، منكر ميشوند. جاي ديگر میفرماید هرگاه یکی از بندگان خدا قیام کند و مردم را دعوت کند به اینکه فقط خدا را بخوانند، همه بر او میشورند؛ همه به او حمله میآورند. پیامبر بگو إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدًا. بگو من فقط و فقط او را، آن ربّ واحد را، میخوانم و احدی را با او شریک قرار نمیدهم.
مسئلهی اصلی توحیدی زندگی کردن است. و از این جهت، پیامبران و امامان و پیشوایان دین همه مدل و الگو هستند و واسطهی هدایتاند. اما در اموری که مربوط و مختص به خداست فقط باید به او روی آورد. در این امور هیچ کسی را نمیشود واسطه کرد. درد و مشکل اصلی همیشه این بوده است و همچنان هم مشکل اصلی ماست. وقتی که جز خدا کسانی دیگر در اعتقاد ما وارد شوند، کم کم خدا کنار گذاشته میشود. نباید از یاد برد که خدا همه جا هست و جایی نیست که او نباشد، او اول و آخر است، اگر از این نسبت و رابطهی دایمی او با آدمی غفلت شود، رفته رفته واسطههایی پیدا خواهند شد و بعد ارتباط انسان با آن واسطهها برقرار خواهد شد و او دیگر همه چیز را از آنها خواهد خواست. آن وقت، انسان همه چیز خود را از غیر خدا میطلبد و دیگر سراغ خدا نمیرود؛ با خدا دیگر کاری ندارد؛ خیال میکند او عدهای را واسطه قرار داده که حاجات ما را برآورده کنند. علایق به سوی آنها متوجه میشود؛ دعاها متوجه آنها میشود. البته این را به زبان نمیگویند؛ بلکه میگویند که ما غیر خدا را نمیخوانیم و آنها فقط وسیلهی برآورده شدن حاجات ما هستند. ولی باید دانست که در قرآن هرگز به کسی چنین اجازهای داده نشده است. خداوند هرگز چنین چیزی نفرموده است.
در سورهی «زمر» آمده است که وقتی به آنها گفته میشود که چرا غیر خدا را میخوانید، میگویند ما اینها را نمیخوانیم، ما اینها را وسیلهی نزدیکی و تقرب خود به خدا قرار میدهیم: لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى اینها وسيلهي تقرباند؛ شفيعان ما نزد خدا هستند؛ ما به اينها متوسل ميشويم. تازه، توسل و شفاعت هم در روزگار ما براي اين نيست كه خدا را بپرستند، بلکه براي رفع حاجات است؛ براي رفع نيازهاي ماديِ دنيوی است. درواقع، آن بزرگان برای رسیدن به مقاصد دنیوی ما وسیله قرار گرفتهاند. درست مثل اينكه در خدمت ما باشند! آنها را احضار ميكنيم كه بروند حاجات ما را از خدا بگيرند! اينجاهاست كه ميگويد شرك است. انسانهاي الهی به جای اینکه در مسیر خداجویی و در طول خداپرستی ما قرار بگیرند، در عرضش قرار گرفتهاند. ما که میخواهیم خدا را بپرستیم، باید از این بندگان صالح خدا، از پیامبر، از امامان، یاد بگیریم که چگونه خدا را خالصانه و با اخلاص بپرستیم. این خیلی خوب است؛ هیچ اشکال هم ندارد؛ آنها باید مربیان و آموزگاران ما باشند برای خداپرستی؛ اما گاهی آنها در کنار خدا قرار میگیرند به تصور اینکه آنها میتوانند مشکلات ما را حل کنند.
عزیزم حرفتون متین و درست اما قسمت دومشوکه گفتین خداوندمثل پادشاه نیس ک براش واسطه بیاریم دراین موردخاستم بگم خداوندمالک مطلق کل جهان هستی است نه یک پادشاه واسطع قراردادن ائمه هم ازین رونیس که ماچاپلوسی خداروکنیم مثل پادشاهان ماائمه روواسطه قرارمیدیم چون روسفیدترازما هستن نزد خدا چون شایدگاهی دعای ما از دستامونم بالانره بخاطر گناهی،ولی اززبون ودست ائمه بالامیره.نمیدونم منظورموتونستم کاملا بفهمونم یانه😄
منبع پاسختون چیه ؟
دوست من پیامبران و امامان برای این به این درجه رسیدن که جز خداوند کسی رو نمیدیدن، به درجه ی بالایی از توحید رسیده بودن… حالا ما اگه بیایم خواسته هامون رو از اونا بخوایم یا واسطشون کنیم دقیقا داریم برعکس خودشون رفتار میکنیم
امامان برای ما فقط یه الگو هستن که مثل خودشون کسی جز خداوند رو نبینیم….
موفق باشید
خیر اصلا اینطور نیست چون پیامبران و معصومان هم واسطه بین ما و خداند هستند و برگزیده از سمت خداوند و اگر ما به اونها متوصل میشیم به واسطه برگزیده بودن انهاست واینکه اونها آبروی بیشتری نزد خداوند دارند.... و همونطور که خداوند پیامبران و امامان رو وسیله رساندن پیام و ارتباط با بندگانش قرار داده ماهم درخواست هامون رو از اون واسطه ها میخواییم که به خداوند برسونند
متوسل شدن به اٸمه شرک به خداست چون معصومین را نباید در عرض خدای یکتا قرار بدهیم خداوند و اێمه همه در یک طول قرار دارند. وقتی من بدونم که خدایی هست و با تمام تلاش خودم ،خدا هم راه درست را بهم نشون میده و مشکلاتم را حل میکنه اگه زود به هدفم نرسیدم حتما صلاحی در ان بوده است و حکمت خدا دران بوده