Notifications
Clear all

ضمن عرض خوش آمد گویی، برای برخورداری از آموزش های استاد جاودانی و یا رزرو مشاوره خصوصی با استاد، در تلگرام عضو کانال @tajrobeVAzendegi شوید و یا در تلگرام با آیدی استاد به نشانی @ali_javdani در تماس باشید.

پنهان کردن طلاق والدین از همسر و خانواده اش  

 

(@fatemeh-1)
کاربر فعال پر تلاش
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌ها: 150
۲۰/۰۱/۱۳۹۸ ۱:۱۵ ب.ظ  

پدرو مادر من قبل ازدواج من خیلی باهم اختلاف داشتن که بعد ازدواجم از هم جدا شدن شوهرم وخانواداش نمیدونن و من خیلی میترسم که بفهمن هر موقع به این فکر میکنم که اگه یه روزی بفهمن چی و چه برخردی باهام میشه عصبانی میشم و کلا از زندگی نا امید میشم و دل و دماغ هیچ کاری رو ندارم واین رفتار خیلی آزارم میده هی میخوام کار های اونا تو زندگیم تاثیر نذاره ولی نمیشه هر موقع میریم خونه ی خانواده ی همسرم من عصبی میشم که چرا من نمیتونم برم خونه ی پدر و مادرم واین خیلی تو زندگیم و رفتارم تاثیر داره جوری که با شوهرم دعوام میشه لطفا کمک کنید🙏🙏🙏


نقل‌قول
(@hananlatifi97)
کاربر فعال
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌ها: 35
۲۰/۰۱/۱۳۹۸ ۶:۵۶ ب.ظ  

سلام عزیزم...شما که اینجوری داری خودتو از بین میبری که...به نظرت تا کی میتونی این موضوع رو از همسرت پنهان کنی?واینکه آیا ارزش اینهمه اضطراب وناراحتی رو داره? بلاخره که میفهمن..حالا یکم زودتر یادیرتر اصلا مهم نیست..بهتره خودتو گول نزنی عزیزم...شما اگه انتخاب درستی کرده باشی و همسرت انسان باشه ودوستت داشته باشه تازه باید تو این موقعیت ازش کمک بگیری وکنارت باشه..تو اگه شوهر خوبی داشته باشی که نعمت حمایتشو داری از خودت دریغ میکنی..واین ناشکری وناسپاسیه نعمتهای خداست...بهتره خودت این مسئله رو به شوهرت با آرامش بگی واحساساتتو بیان کنی..مطمئن باش حداقل از اینهمه رنج ونگرانی نجات پیدا میکنی..باقیشم بسپار به خدا..قوی باش از طعنه ومتلک هیچ کس نترس..بالاخره پدر ومادرتم حق زندگی دارن وانتخابشون مطمئنن از سر عقل بوده..موفق وخوشبخت باشی عزیزم

 

 


پاسخنقل‌قول
(@khadijeh)
کاربر فعال پر تلاش
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌ها: 140
۲۴/۰۱/۱۳۹۸ ۱۲:۰۷ ب.ظ  

سلام ... دوست خوبم به نظرت با پاک کردن صورت مسئله چیزی درست میشه؟

تا حالا دیدی که یه مشکلی باشه ولی صورت مسئله رو حذف کنی و دردی دوا بشه؟

با این توضیحاتی که دادی، بیشتر به نظر میرسه می خوای خودت رو گول بزنی!

و قطعا این اشتباه ترین راه ممکن هست

کی گفته که با پنهان کردن مسایل مشخص زندگی و چیزایی که تو مسئول ش نیستی، و فرار کردن از واقعیت، می تونی خوب و خوش و موفق زندگی کنی؟

کی گفته که حتما باید یکی دیگه باشه تا ما به خوشبختی و حال خوب برسیم؟

کی گفته که تو قراره هفت هشت بار دیگه به دنیا بیایی و زندگی کنی که اینجوری داری این یک بار زندگی ت رو به گند میکشی؟

می دونی که با ادامه این روند، عین کسی هستی که "سم" خوردی ولی دوست داری یکی دیگه بمیره؟

و می دونی که با ادامه این پنهان کاری و حل نکردن این مشکل و بازگو نکردن واقعیت، فقط حرص می خوری و عذاب می کشی و افسرده میشی و غمباد میگیری؟

و آخرش اوضاع ت میشه مثل "مستضعفی" که در پست تغییر امروز من تاریخ امروزمون گفتم و نه از این دنیا لذت میبری و نه می تونی در اون دنیا سعادتمند باشی.

" این پست، پاسخ استاد جاودانی در کانال تلگرامی @tajrobeVAzendegi هست که اینجا ارسال کردم "


پاسخنقل‌قول
(@safora69)
کاربر 5 ستاره
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌ها: 426
۲۵/۰۱/۱۳۹۸ ۱:۲۹ ب.ظ  
ارسال‌شده توسط: fatemeh.1

پدرو مادر من قبل ازدواج من خیلی باهم اختلاف داشتن که بعد ازدواجم از هم جدا شدن شوهرم وخانواداش نمیدونن و من خیلی میترسم که بفهمن هر موقع به این فکر میکنم که اگه یه روزی بفهمن چی و چه برخردی باهام میشه عصبانی میشم و کلا از زندگی نا امید میشم و دل و دماغ هیچ کاری رو ندارم واین رفتار خیلی آزارم میده هی میخوام کار های اونا تو زندگیم تاثیر نذاره ولی نمیشه هر موقع میریم خونه ی خانواده ی همسرم من عصبی میشم که چرا من نمیتونم برم خونه ی پدر و مادرم واین خیلی تو زندگیم و رفتارم تاثیر داره جوری که با شوهرم دعوام میشه لطفا کمک کنید🙏🙏🙏

سلام 

همونطورکه خوداستادگفتن برای شروع نبایدنگاه کنیم چه خانواده ای داریم ویاکلاچه شرایطی بلکه بایدباهمین وضعیت فعلی شروع کنیم پس وقتی برای تغییراوضاع به هیچ چیزی احتیاج نداریم پس تواین قضییه هم هرچندقضییه کمی فرق میکنه ولی بایدتمرکزمون روازاین مشکلات برداریم وقتی ماعالی باشیم ازهرلحاظ دیگه چکارداریم بااون ها؟تموووووم استرس وناراحتیات وشنیدم وتاحدودی فهمیدمت چون منم مشکلات خانوادگی داشتم واین نگرانی هاودلشوره هاروگذروندم واگه باحرص وجوش ماهمه چی حل میشدمینشستیم وتمرکزمیکردیم روی این موضوع ولی راهش این نیست بلکه برعکس

وبه نظرمن موضوعات این چنینی که آشکارشدنش کاملامشخص هست پنهون کردنش کاردرستی نیست 


پاسخنقل‌قول
(@zzzz)
سوپر درخشان
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌ها: 1555
۰۴/۰۲/۱۳۹۸ ۴:۴۷ ب.ظ  

عزیزم یک سری به کتاب مقدسمان قرآن بزنیم ببینیم چی گفته شده ، باشه گلم!

💦ما مسلمانان باید الگوها و سبک زندگی‏ خود را از قرآن اقتباس کنیم. در دنیایی که رسانه‌های ارتباط جمعی و به‌ویژه ماهواره، در صدد تغیر سبک زندگی ما هستند، برگشت به سبک زندگی قرآنی و توجّه خاص به مفاهیم قرآن و الگو قرار دادن این مفاهیم به یک ضرورت تبدیل شده است. از طرف دیگر، خانواده به عنوان مهم‌ترین و حیاتی‌ترین نهاد اجتماعی و محیطی امن برای دستیابی به اهداف عالی انسانی است. خانواده کانونی است شکل‌گرفته بر پایة پیمان مقدّس ازدواج که با حضور فرزندان، روابط اعضای آن گسترده‌تر و تأثیرگذاری آنها بر یکدیگر بیشتر می‌شود. در این میان، شناخت عوامل ثبات و ساز و کارهای ایجاد ارتباط صمیمانه و سازنده در خانواده، به منظور ایجاد محیطی سالم و بانشاط برای پرورش فرزندان اهمیّت بسزایی دارد که در تمام ادیان و در همة جوامع بشری مورد توجّه بوده است. بنابراین، اهمیّت قرآن از یک سو، به عنوان معلّم همیشگی بشر و نهاد خانواده به عنوان هستة زندگی اجتماعی، ضرورت و اهمیّت این موضوع را آشکار می‏سازد.


پاسخنقل‌قول
(@zzzz)
سوپر درخشان
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌ها: 1555
۰۴/۰۲/۱۳۹۸ ۴:۵۴ ب.ظ  

دو خصلت ویژه در آفرینش زن عبارتند از: اول اینکه: زن را در مثل به منزلۀ کشتزارى براى تکوّن و پیدایش نوع بشر قرار داده تا نوع بشر در داخل این صدف تکوّن یابد و نمو کند و به حدّ ولادت برسد. پس بقاى نوع بشر بستگى به وجود زن دارد و به همین دلیل که او کشتزار است، مانند کشتزارهاى دیگر احکام مخصوص به خود دارد و با همان احکام از مرد ممتاز مى‌شود. دوم از آنجا که باید این موجود، جنس مخالف خود یعنى مرد را مجذوب خود کند و مرد براى اینکه نسل بشر باقى بماند، به طرف او و ازدواج با او و تحمّل مشقّت‌هاى خانه و خانواده جذب شود. خداوند در آفرینش، خلقت زن را لطیف قرار داد و براى اینکه زن مشقّت بچّه‌دارى و رنج ادارة منزل را تحمّل کند، شعور و احساس او را لطیف و رقیق کرد و همین دو خصوصیت که یکى در جسم اوست و دیگرى در روح او، تأثیرى در وظایف اجتماعى محوّل به او دارد (ر.ک؛ بهشتی، 1382: 124).

الف) قیمومیّت و سرپرستی خانواده

از این نظر شاید مسئولیّت روشنی بر عهدة زن گذاشته نشده، ولی از زن خواسته شده که در غیاب شوهرش حافظ ناموس و منافع او باشد.

﴿الصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّـهُوَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلاَ تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً:و زنان صالح زنانی هستند که متواضع هستند و در غیاب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می‌کنند؛ و (امّا) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفت ایشان بیم دارید، پند و اندرز دهید (و اگر مؤثّر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید و (اگر هیچ راهی جز شدّت عمل برای وادار کردن آنها به انجام وظایف ایشان نبود،) آنها را تنبیه کنید و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید﴾ (النّساء/34).

علاّمه (ره) فرموده است: «دلیل ندادن زیادت‌هایی که خدای تعالی به مردان داده است و به زنان نداده، این است که زندگى زنان یک زندگى احساسى و عاطفى است و اساس و سرمایه‌اش رقّت و لطافت است. چون مرد هزینة زندگى زن را از مال خودش مى‌پردازد تا از او استمتاع ببرد، پس بر زن نیز لازم است در تمام آنچه مربوط به استمتاع و هم‌خوابگى مرد مى‌شود، او را اطاعت کند و نیز ناموس او را در غیاب او حفظ کند و وقتى غایب است، مرد بیگانه را در بستر او راه ندهد و آن بیگانه را از زیبایی‌هاى جسم خود که مخصوص شوهر است، تمتّع ندهد و نیز در اموالى که شوهرش در طرف ازدواج و اشتراک در زندگى خانوادگى به دست او سپرده است و او را مسلّط بر آن ساخته، خیانت نکند» (طباطبائی، 1389، ج4: 545).

ب) رفتاری و اخلاقی

طبق بیانات حضرت آیةالله العظمی‌ حسین نوری همدانی، حجاب زن یک نوع احترام و مصونیّت است نه محدودیّت. طبق فرمایش ایشان در کتاب جایگاه بانوان در اسلام، حجاب موجب تحکیم و پیوند روابط خانوادگی، افزایش صمیمیّت و محبّت در کانون زندگی زن و شوهر، افزایش آمار ازدواج و کاهش آمار طلاق می‌گردد. شرافت و کرامت زن اقتضا می‌کند هنگامی‌که از خانه قدم به بیرون می‌گذارد، متین، سنگین و باوقار باشد. در این باره می‌توان به آیات زیر اشاره کرد (ر.ک؛ نوری همدانی، 1391: 356):

﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ وکَانَ اللَّـهُ غَفُورًا رَّحِیماً:ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب‌ها [= روسری‌های بلند] خود را بر خویش فروافکنند. این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده، توبه کنند که) خداوند همواره آمرزنده و رحیم است﴾ (الأحزاب/59)؛ ﴿وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْ....


پاسخنقل‌قول
(@zzzz)
سوپر درخشان
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌ها: 1555
۰۴/۰۲/۱۳۹۸ ۵:۰۳ ب.ظ  

ج) اقتصادی و مالی

زنان وظیفه‌ای در رابطه با اقتصاد خانواده به عهده ندارند و اگر درآمدی داشته باشند، متعلّق به خود آنهاست. به گونه‌ای که در آیة 32 سورة نساء ذکر شده است: ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّـهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍلِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواوَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَوَاسْأَلُوا اللَّـهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللَّـهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا: برتری‌هایی را که خداوند برای بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده، آرزو نکنید. (این تفاوت‌های طبیعی و حقوقی، برای حفظ نظام زندگی شما و بر طبق عدالت است، ولی با این حال،) مردان بهره‌ای از آنچه به دست می‌آورند، دارند و زنان نیز بهره‌ای (و نباید حقوق هیچ‌ یک پایمال گردد) و از فضل (و رحمت و برکت) خدا برای رفع تنگناها طلب کنید و خداوند به هر چیز داناست﴾ (النّساء/32).


پاسخنقل‌قول
(@zzzz)
سوپر درخشان
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌ها: 1555
۰۴/۰۲/۱۳۹۸ ۵:۰۴ ب.ظ  

ارتباط والدین با فرزندان

والدین، بر حسب نظام طبیعت، عامل مؤثّر به فعلیّت رسیدن قوّه‌ها و استعدادها در نطفه، جنین و وجود طفل هستند. در این میان، نقش مادر به مراتب مهم‌تر از نقش پدر است. او ماه‌ها طفل را در رحم با شیرة جانش و بعد از تولّد، ماه‌ها از مجرای سینه‌اش که کانون عواطف پاک و جایگاه قلب پُرمهر اوست، پرورش می‌دهد و از آن پس نیز همواره هستی خود را برای هستی فرزند دلبند خود می‌خواهد. در تمام این مدّت، هم مادر و هم فرزند به سرپرستی پدر زندگی می‌کنند و این پدر است که وظیفه دارد نیازمندی‌های مادّی آنها را از نظر لباس، خوراک و مسکن فراهم سازد.

پدر و مادر وظیفه دارند با رعایت قوانین بهداشتی، جسم و محیط زندگی خود را سالم نگاه دارند، در غیر این صورت، طفل با خطر روبه‌رو می‌شود. انسان پس ازگذشت سال‌ها زندگی متوجّه می‌شود که پدر و مادر شدن تنها یک جنبة فیزیکی و آمیزش تن به تن نیست و فرزند فقط وارث جسمی‌ و مالی والدین نیست، بلکه وارث تمام کردارها و رفتارهای نیک و بد پدر و مادر، خُلق و خو و روش تربیتی آنها هم می‌باشد (ر.ک؛ بهشتی، 1382: 211).


پاسخنقل‌قول
(@zzzz)
سوپر درخشان
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌ها: 1555
۰۴/۰۲/۱۳۹۸ ۵:۰۷ ب.ظ  

مسئولیّت پدر و مادر به مسائل مادّی از قبیل تهیّة مسکن و پوشاک و خوراک فرزندان خلاصه نمی‌شود، پرورش‌های روحانی و معنوی آنها نیز به عهدة پدر و مادر است. در اسلام تربیت و پرورش روحی فرزندان از تأمین حوائج جسمانی آنان مهم‌تر و ارزنده‌تر است. لازم است والدین کودک از همان روزهای نخستین آنها را با صفات فضیلت انسان آشنا کنند و استعدادهای خدادادیشان را شکوفا سازند.

آنچه را که اطفال می‌شنوند و می‌بینند، کاملاً در روح آنها تأثیر عمیق و ریشه‌دار می‌گذارد. بنابراین، پدر و مادر باید نهایت دقّت را مبذول دارند که مبادا ذهن فرزندشان از دیدنی‌های مسموم و مخرّب پر شود که یک منظرة منحرف‌کننده کافی است که تا آخر عمر طفل را از راه خدا و صراط مستقیم دور سازد (ارفع، 1379: 46).

دستورات دین در حوزة ارتباط با فرزندان در سورة لقمان (در قالب نصیحت حضرت لقمان به فرزندش) و در سورة مریم (به حضرت اسماعیل) ارایه شده است که این آیات عبارتند از:

﴿وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّـهِإِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ: به خاطر بیاور) هنگامی ‌را که لقمان به فرزندش، در حالی که او را موعظه می‌کرد، گفت: پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگی است﴾ (لقمان/13)؛ ﴿یَا بُنَیَّ إِنَّهَا إِن تَکُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَکُن فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّمَاوَاتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللَّـهُإِنَّ اللَّـهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ: پسرم! اگر به اندازة سنگینی دانة خردلی (کار نیک یا بد) باشد و در دل سنگی یا در (گوشه‌ای از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت برای حساب) می‌آورد. خداوند دقیق و آگاه است﴾ (لقمان/16) ﴿یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ:پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهی از منکر کن، و در برابر مصایبی که به تو می‌رسد شکیبا باش که این از کارهای مهم است!﴾ (لقمان17)؛ ﴿وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًاإِنَّ اللَّـهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ:(پسرم!) با بی‌اعتنایی از مردم روی مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبّر مغروری را دوست ندارد﴾ (لقمان/18)؛ ﴿وَاقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِکَإِنَّ أَنکَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ:و در راه‌رفتن خود میانه‌رو باش، و صدایت را آهسته‌ساز، که بدترین آوازها بانگ خران است (لقمان/19)؛ ﴿وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَإِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکَانَ رَسُولًا نَّبِیًّا:و در این کتاب (آسمانی) از اسماعیل (نیز) یاد کن، که او در وعده‌هایش صادق، و رسول و پیامبری (بزرگ) بود!﴾ (مریم/54) و ﴿وَکَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِوَالزَّکَاةِوَکَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا: او همواره خانواده‌اش را به نماز و زکات فرمان می‌داد؛ و همواره مورد رضایت پروردگارش بود﴾ (مریم/55).

از نظر حجّةالإسلام قرائتی برخی از عوامل مؤثّر در تربیت فرزند عبارتند از: روح پاک مادر، جسم سالم، تعلیم و تربیت الهی، تغذیة پاک (ر.ک؛ قرائتی، 1389: 284)


پاسخنقل‌قول
(@zzzz)
سوپر درخشان
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌ها: 1555
۰۴/۰۲/۱۳۹۸ ۵:۱۰ ب.ظ  

طلاق

به نظر علاّمه طباطبائی (ره)، اصل در معناى (طلاق) آزاد شدن از قید و بند است؛ یعنی رها کردن زن از قید ازدواج: ﴿وَإِن یَتَفَرَّقَا یُغْنِ اللَّـهُ کُلًّا مِّن سَعَتِهِ:(امّا) اگر (راهی برای اصلاح در میان خود نیابند، و) از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود بی‌نیاز می‌کند﴾ (النّساء/130)؛ ﴿وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِحَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ:و برای زنان مطلّقه هدیة مناسبی لازم است (که از طرف شوهر پرداخت گردد). این حقّی است بر مردان پرهیزکار﴾ (البقره/241)؛ ﴿لَّا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِیضَةًوَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ:اگر زنان را قبل از آمیزش‌جنسی یا تعیین مهر (به عللی) طلاق دهید، گناهی بر شما نیست. (در این موقع،) آنها را (با هدیّه‌ای مناسب،) بهره‌مند سازید. آن کس که توانایی دارد، به اندازة تواناییش و آن کس که تنگدست است، به اندازة خودش هدیّه‌ای شایسته (که مناسب حال دهنده و گیرنده باشد) بدهد﴾ (البقره/236).

علاّمه طباطبائی (ره) در مورد زن مطلّقه‌ای که مهر ندارد می‌فرماید انجام نگرفتن عمل زناشویی و همچنین معیّن نکردن مهریّه مانع از صحّت طلاق نیست. ایشان می‌فرماید: «واجب است بر شما که همسر خود را طلاق مى‌دهید، در حالى که در حین عقد ازدواج او مهرى برایش معیّن نکرده بودید. اینکه چیزى به او بدهید، چیزى که عرف مردم آن را بپسندد، (البتّه هر کسى به اندازة توانایی خود ثروتمند به قدر وسع خویش یعنى به قدرى که مناسب با حال وی باشد، به‌طورى که وضع همسر مطلّقه‌اش بعد از جدایی و قبل از جدایی تفاوت فاحش نداشته باشد) و فقیر هم به قدر وسع خویش، البتّه این حکم مخصوص مطلّقه‌اى است که مهریّه‌اى برایش معیّن نشده باشد و شامل همة زنان مطلّقه نیست و نیز مخصوص زنى است که شوهرش با او هیچ نزدیکى نکرده باشد» (طباطبائی، 1389، ج 2: 367) ﴿لَا یَحِلُّ لَکُمْ أَن تَرِثُوا النِّسَاءَ کَرْهًاوَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَیْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَن یَأْتِینَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍوَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِفَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى:برای شما حلال نیست که از زنان از روی اکراه (و ایجاد ناراحتی برای آنها ) ارث ببرید و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتی از آنچه را به آنها داده‌اید (از مهر)، تملّک کنید، مگر اینکه آنها عمل زشت آشکاری انجام دهند و با آنان شایسته رفتار کنید و اگر از آنها (به دلیلی) کراهت داشتید (فوراً تصمیم به جدایی نگیرید!)﴾ (النّساء/19).

علاّمه طباطبائی (ره) می‌فرماید: «زنان را از هیچ مقدارى که به ایشان داده‌اید، محروم نکنید و بیان می‌کنند که این آیة شریفه نهى مى‌کند از تنگ گرفتن بر زنان، حال این تنگ گرفتن به هر نحوى که باشد و بخواهند به وسیلة سختگیری‌ها او را ناچار کنند به اینکه چیزى از مهریة خود را ببخشد تا عقد نکاح او را فسخ کنند و از تنگى معیشت وی را نجات دهند. پس تنگ گرفتن به این منظور بر شوهر حرام است، مگر آنکه زن، فاحشة مبیّنه و زنایی آشکار مرتکب شود که در این صورت، شوهر مى‌تواند بر او تنگ بگیرد تا به وسیلة پول گرفتن او را طلاق دهد» (طباطبائی، 1389، ج 4: 404ـ403).

﴿وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّکَانَ زَوْجٍ وَآتَیْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئًاأَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِینًا: و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگری به جای همسر خود انتخاب کنید و مال فراوانی (به‌عنوان مهر) به او پرداخته‌اید، چیزی از آن را پس نگیرید. آیا برای بازپس گرفتن مهر آنان به تهمت و گناه آشکار متوسّل می‌شوید؟!﴾ (النّساء/20).

علاّمه طباطبائی (ره) در مورد استبدال زوجى به جاى زوجى دیگر و یا به عبارت دیگر، قائم مقام کردن همسر دومى در جاى همسر اوّل می‌فرماید: «اگر خواستید بعضى از زنان خود را طلاق دهید و با زنى دیگر به جاى او ازدواج کنید، از مهریه‌اى که به همسر طلاقى خود در هنگام ازدواج داده بودید، چیزى پس نگیرید، هر چند که آن مهریه مال بسیار زیادى باشد و آنچه مى‌خواهید بدون رضایت وی بگیرید، نسبت به آنچه داده‌اید، بسیار اندک باشد... مردان حق گرفتن بیجا و تجاوزگرانه از مهریة زن را ندارند و در این راه نباید به بهتان و دروغ متوسّل شوند» (طباطبائی، 1389، ج4: 408).

﴿إِذَا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍتَعْتَدُّونَهَافَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا: هنگامی‌که با زنان با ایمان ازدواج کردید و قبل از همبستر شدن طلاق دادید، عدّه‌ای برای شما بر آنها نیست که بخواهید حساب آن را نگاه دارید. آنها را با هدیّة مناسبی بهره‌مند سازید و به طرز شایسته‌ای رهایشان کنید﴾ (الأحزاب/49).

علاّمه طباطبائی (ره) در مورد عدّه نگه داشتن زن مطلّقه قبل از انجام عمل زناشویی می‌فرماید: «وقتى زنان را طلاق مى‌دهید، بعد از آنکه با ایشان عقد ازدواج بسته‌اید و قبل از اینکه عمل زناشویى با ایشان انجام داده باشید، دیگر لازم نیست زن مطلّقة شما عدّه نگه دارد و بر شما واجب است که اوّلاً بدون خشونت و خصومت طلاق دهید و در ثانى با چیزى از مال ایشان بهره‌مند کنید... اگر زنان را قبل از آنکه عمل زناشویى انجام داده باشید، طلاق دهید، در صورتى که مهر براى ایشان معیّن کرده‌اید، تنها نصف مهر را مى‌برند. بعد از عمل زناشویی این مهر را به او کامل بدهید و به چیزى از مال آنان را بهره‌مند کنید؛ چیزى از مال که مناسب حال و شأن ایشان باشد» (طباطبائی، 1389، ج 16: 502).

در اسلام بیان شده که زنان پس از طلاق و بعد از مرگ شوهر، البتّه بعد از پایان رسیدن زمان عدّة خود می‌توانند شوهر کنند و از آن به عمل معروف هم یاد شده است: ﴿وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَن یَنکِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَیْنَهُم بِالْمَعْرُوفِ:و هنگامی ‌که زنان را طلاق دادید و عدّة خود را به پایان رساندند، مانع آنها نشوید که با همسران (سابق) خویش، ازدواج کنند. اگر در میان آنان به طور پسندیده‌ای تراضی برقرار گردد﴾ (البقره/232).

علاّمه طباطبائی (ره) در مورد وضعیّت پس از طلاق می‌فرماید: «مراد از «بلوغ اجل» تمام شدن مدّت عدّه است و این آیه اشاره دارد به دادن اختیار به زنان پس از طلاق در کارهایى که مى‌کنند. پس اگر خواستند ازدواج کنند، مى‌توانند و خویشاوندان میّت نمى‌توانند او را از این کار بازدارند، به استناد اینکه در فامیل ما چنین چیزى رسم نیست؛ زیرا اینگونه عادات که اساس آنها جاهلیّت و کورى یا بخل و حسد است، نمى‌تواند حقّ زن را از او سلب کند، چون زنان خود صاحب اختیار مى‌باشند و این حقّ معروف و مشروع آنان است و در اسلام کسى نمى‌تواند از عمل معروف نهى کند» (طباطبائی، 1389، ج 2: 355).

از این مباحث می‌توان نتیجه گرفت که خداوند در سوره‌هایی که در آنها از طلاق صحبت شده، تأکید می‌کند که اگر لازم به جدایی بود، با روی خوش و با محبّت از یکدیگر جدا شوید و در هیچ جا تندی، خشونت و عصبانیّت را تجویز نمی‌کند


پاسخنقل‌قول
(@zzzz)
سوپر درخشان
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌ها: 1555
۰۴/۰۲/۱۳۹۸ ۵:۱۶ ب.ظ  

دوستان جواب سوال را استاد جاودانی به خوبی پاسخ داده بودند ، من هم به نظرم مناسب آمد که از بزرگان و قرانمان هم نکاتی جهت تذکر برای خودم و دوستان خوب خودم ، کپی نمایم .

«اوّلین مکانی که برای هر انسانی تعریف می‌شود و بدان تعلّق دارد، خانواده است.

خانواده مهم‌ترین نهاد اجتماعی  است که با پیوند مقدّس ازدواج آغاز می‌شود و با تولّد فرزندان کامل می‌گردد» ( علامه طباطبائی، 1389: 405).

از میان تعاریف مختلف ارایه شده برای ارتباط، تعریف زیر اساس و پایة مفاهیم مورد استفاده در این پژوهش خواهد بود: «ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده، مشروط به آنکه در گیرندة پیام، مشابهت معنی با معنی مورد نظر فرستنده پیام ایجاد شود» (محسنیان، 1387: 57).

دلیل انتخاب این معنی آن است که بعضی از تعریف‌ها فقط به انتقال معنی توجّه کرده‌اند، بعضی از آنها به تأثیر بر مخاطب تأکید داشته‌اند و بعضی دیگر استفاده از نوشته، شکل، اعداد و آهنگ‌ها را در تعاریف خود ذکر کرده‌اند. از آنجا که این پژوهش در صدد یافتن عناصر و مفاهیم ارتباطی می‌باشد، تعریف دکتر محسنیان از ارتباط بهترین تعریف به ‌نظر می‌رسد.

طبق این تعریف، هر چه معنی مورد نظر فرستندة پیام با معنی متجلّی شده در گیرندة پیام مشابهت بیشتری داشته باشد، ارتباط کامل‌تر خواهد بود. این نتایج را به‌صورت ریاضی نیز می‌توان بیان کرد؛ بدین صورت که اگر معنی مورد نظر فرستندة پیام را با M و معنی متجلّی شده در گیرندة پیام را با M' نشان دهیم، ارتباط وقتی به ‌صورت کامل برقرار خواهد شد که M' مساوی M باشد؛ یعنی:  ارتباط کامل است و معنی مورد نظر فرستنده با معنی متجلّی در گیرندة پیام برابر است (ر.ک؛ محسنیان، 1387: 57 و 58).


پاسخنقل‌قول