افکار منفی در مورد احتمال خیانت همسر

مدیریت افکارم در مورد اینکه همش شک دارم شوهرم بهم خیانت می کنه

پاسخ به مهمترین سوالات روانشناسی

سوال :

سلام خداقوت به تیمون چندتا مسئله هام لابلای پرسش و پاسخاتون حل شد خدا رو شکر
دختر ۲۴ ساله هستم و نامزدم ۲۶ ساله یکسال نامزدیم،از همه نظر اعتقادی و فرهنگی و مالی هم کف و طبقه هستیم،فقط ی مشکل اساسی این وسط هست من گاهی بینهایت شکاک میشم حس میکنم بهم خیانت میکنه با اینکه بهم ثابت شده که اهل خیانت نیست ولی با این افکار نمیتونم کنار بیام همش بهش زنگ میزنم میپرسم کجایی کی پیشته و از این دست سوالا
لطفا راهنماییم کنید چجوری این افکار رو از خودم دور کنم چون میدونم ی روزی کاسه صبرش لبریز میشه و دوست ندارم ی وقت خدایی نکرده جدایی سهم من بشه
ممنون از اینکه وقت میزارید
اجرکم عندالله

پاسخ :

سلام … دوست خوبم بارها لابلای آموزش های کانال و اینستاگرام مون توضیح دادم که علت این اتفاقات چی هستن و راهکار چیه

بازم توضیح میدم دقت کن :

۱- افکار منفی و شک و بدبینی و احساس اینکه نکنه همسرت تو رو ول کنه و خیانت کنه و اینا، چند احتمال بیشتر نداره

احتمالات رو میگم و خودت ببین کدوم مورد باعث این مشکل ت هست و اونو حل کن :

– عدم اعتماد به نفس
– وابستگی و خلاء عاطفی
– بیکار بودن
– نداشتن هدف در زندگی
– احساس لیاقت نداشتن
– بودن در فضای این اتفاقات منفی و خیانت ( گوش دادن به موسیقی های منفی / رمان های عشقی / دیدن فیلم های ماهواره ای و … )
– داشتن مراودات و دوستی با افراد شکست خورده و فاز منفی

۲- راهکار چیه؟

راهکار اینه که علاوه بر اینکه علت رو شناختی و اونو برطرف کردی، قوانین رو هم یاد بگیری

یادت باشه که طبق قانون جذب که نکات ریز و کامل ش رو در مشاوره های خصوصی به دوستان آموزش میدم، تو نمی تونی به چیزی فکر کنی و اون چیز رو تجربه نکنی!

اگه همه فکر و ذکر ت خیانت و جدایی هست واینکه همسرت از تو فاصله بگیره چی میشه و تو بدبخت میشی و نکنه به گوشی ش دیر جواب داد یه خطایی میکرد و نکنه یه ساعت دیر اومد خونه داشت خیانت میکرد و از این دست فکرها، بخش غالب ذهن ت رو پر کردن، متاسفم که طبق قانون و با دست خودت، باعث میشی که واقعا این اتفاقات رو به نحوی تجربه کنی.

پس تا دیر نشده دنبال یادگیری قوانین و عالی کردن زندگی ت باش

و مثل خیلی های دیگه، دقیقه نودی نباشی که به زندگی اشتباه شون ادامه میدن و وقتی به مشکل می خورن و مشکلات شون حاد میشه، میان و اصرار می کنن که تو رو خدا مشاوره م رو خارج از نوبت بذار و نمی تونم ۴ – ۵ هفته رو تو نوبت بمونم و زندگی م داره از هم میپاشه!

میدونی هر هفته چند ده نفر اینچنینی دارم؟

و جای غمگین و قابل تامل ماجرا اینجاست که اکثریت این دوستان که الان درخواست مشاوره اضطراری دارن، در سابقه چت م در ماه های گذشته هم بارها اومدن و شرایط مشاوره رو گرفتن!

یعنی می دونستن که نیاز به آموزش دارن و هشدارهای لازم رو از زندگی شون دریافت کرده بودن، ولی چی باعث میشه که فکر کنیم زندگی دیمی می تونه به خوشبختی برسه و مشکلات با گذشت زمان حل میشن؟

قطعا تنبلی و عدم ارزش دادن به خودمون و زندگی مون …

1 پاسخ

نظر بدهید

مایل به ملحق شدن به بحث هستید ؟
تمایل به کمک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

  1. ماهان گفتند که :

    سلام عزیزم اگر بهت ثابت شده که اهل این چیزها نیست دیگه چرا خودت واسه خودت میجوری؟ اینجور که پیش بری مطمئن باش جذبش میکنی، نمیگم یهو ولی کم کم زنگ زدنت رو کم کن بهش اگر روزی پنج بار بهش زنگ میزدی بکنش چهاربار بعد سه بار بعد دوبار و کم کم کمش کن وفقط درمواقع ضروری بهش زنگ بزن…. یکم بهت حق میدم من اوایل ازدواج خیلی خیلی اینجور بودم دم ب دیقه زنگ میزدم ب شوهرم همش چکش میکردم دیگه این عادت زشتمو ترک کردم واقعا حیف ازوقت که صرف این چیزهای الکی میکردم و فقط خودمو حرص میدادم الان روزی یکباربهش زنگ میزنم اونم ببینم کی میادخونه… ارامش اعصاب گرفتم الان

    پاسخ