زندگی جالب زن شگفت انگیز بنام جسیکا
✅ دربارهی جسیکا
چند وقتی هست که توی خبرگزاریها اسم یک زن شگفتانگیز آمریکایی به اسم جسیکا کاکس زیاد به چشمم میخورد.
جسیکا سیوشش سالش است، توی آریزونا دنیا آمده و واقعا آدم معرکهای به حساب میآید.
داستان جسیکا از اینجا شروع شد که به خاطر یک نقص مادرزاد بدون دست دنیا میآید، اما خیلی زود تصمیم میگیرد که این ناتوانی را خرد و خمیر کند.
جسیکا از چهاردهسالگی دستهای مصنوعی را میاندازد کنار و میرود سراغ اینکه کارهای روزمره را با پاهایش انجام دهد.
اما قسمت جالب ماجرا اینجاست که انجام کارهای روزمره روح بلندپروازش را راضی نمیکند!
پس برای خودش چالشهای حیرتانگیزی تعریف میکند و یکییکی از پس همهشان هم برمیآید:
تایپ با سرعت بیستوپنج کلمه در دقیقه، رانندگی با ماشین معمولی،
بنزین زدن، گذاشتن لنز توی چشم،
غواصی، نواختن پیانو،
گرفتن کمربند مشکی تکواندو!
و سختترین و عجیبترین این چالشها، خلبانی!!!
جسیکا که حالا اولین خلبان بدون دست دنیا به حساب میآید، توی یک سخنرانی گفته بود که برای انجام این چالشها صدها بار طعم شکست را چشیده و همیشه با خودش تکرار کرده که این چالش از چیزی که هست پیچیدهتر نخواهد شد، اما تواناییهایش میتوانند روزبهروز بیشتر بشوند!
این حرف را من قبلا هم شنیده بودم. نقل قولی از ادموند هیلاری، اولین فاتح قلهی اورست که بعد از یک تلاش ناموفق برای فتح قله، جلوی اورست با آن عظمتش ایستاده و گفته که من دوباره برمیگردم، چون تو به عنوان یک کوه نمیتوانی رشد کنی، اما من به عنوان یک انسان چرا…
این جملهی ادموند هیلاری، این طرز تفکر جسیکا کاکس، اینها یک حلقهی گمشدهی مهم در زندگی ما آدمهاست. ما اکثر مواقع یادمان میرود که خیلی از مشکلاتمان از چیزی که هستند بدقلقتر نخواهند شد، اما ذهن و جسم و روح و روان ما آدمها بهطرز شگفتانگیزی میتواند قوی و قویتر بشود.
دفعهی بعد که توی زندگی به درِ بسته خوردی یا شانهات به خاک مالیده شد، از روی زمین بلند شو، گرد خاک را بتکان، با خونسردی زل بزن توی چشم مشکلاتت و بگو:
من برمیگردم، موقتا خداحافظ!
نظر بدهید
مایل به ملحق شدن به بحث هستید ؟تمایل به کمک