هیچ سرنوشتی از قبل تعیین نشده، گارگردان زندگی خودت باش

به نام رب و الله یکتا 🌹

#تغییر_امروز_من

من از امروز تصمیم میگیرم که برای رسیدن به سلامت جسمی و روحی و رفتاری، کار زیر رو به عادت دایمی خودم و خانوادم تبدیل کنم 😍👇

➖➖➖➖➖

از امروز تصمیم میگیرم ” کارگردان ” باشم !

دوستان خوبم، مهمترین آیتمی که باید بهش ایمان و اعتقاد درونی داشته باشین اینه که هیچ سرنوشت و آینده ای از قبل برای ما نوشته نشده و تمام زندگی و آینده و اتفاقات روزها و هفته ها و سال های آینده ما، صرفا و صرفا در لحظه و توسط افکار و باورهای ما ساخته میشه

و یک فرد موفق و باهوش، با درک و فهمیدن همین یک قانون بزرگ هستی، و با مسئولیت پذیری کامل و آموزش دیدن، میاد “کارگردانی” زندگی ش رو می کنه.

یه لحظه فقط فکر کنین که همه زندگی تون داره به دست خودتون ساخته میشه و هیچ سرنوشتی از قبل یا هیچ چشم زخم یا هیچ ظلمی در دنیا وجود نداره و همه اینا به اشتباه در ذهن ما تعریف شدن

فکر کنین …

خیلی جذابه مگه نه؟

اینکه ما توانایی ساختن و کارگردانی کل آینده و زندگی مون رو داشته باشیم

و این عین حقیقت هست …

و هر کس کارگردان زندگی خودش هست … حالا دوست دارین کارگردان باشین و آموزش ببینین تا بهترین سناریو برای آینده تون رو بنویسین یا باز با خودتون لج کنین و بگین نمیشه و نشد و چجوری و … !

➖➖➖➖➖

– مطالب صرفا نظرات و تجربیات شخصی هستند و من پزشک نیستم –

 

___________________________________________

 

__________________________________

 

______________________________

🌛و اما رسیدیم به پایان تایم کاری امروزمون و #ارزیابی_امشب_من 🌜

گاهی اوقات برام سوال پیش میاد که دلیل این همه باور اشتباه نسبت به خدا و آفریده هاش ناشی از چیه؟!

چرا اکثر ماها فکر میکنیم سرنوشت انسان از قبل تعیین شده و انسان داره قوه اختیار نیست؟!

چرا گمون میکنیم قدرت حوادث بیرونی نظیر چشم زخم و ظلم دیگران نسبت به ما بیشتر از تاثیر باورهای خودمون بر خودمونه؟!

آیا واژه ای به اسم شانس که ورد زبونمونه، وجود خارجی داره؟!

یعنی خدا ما رو مثل یه ربات اسباب بازی با یه سری برنامه‌هایی که از قبل بهش داده آفریده و آخرش که از اسباب بازیش خسته شد، می سوزوندش؟!

دلیل این طرز تفکر های اشتباه ناشی از ذات راحت طلب ما نیست که مسئولیت کارهامونو برعهده نگیریم و دائم بگیم من نبودم دستم بود، تقصیر آستینم بود؟!
ویا اینکه از محدوده امن آسایشمون نخوایم خارج بشیم و کشف کنیم و تجربه؟!

چرا یک بار نمیشینیم و سنگهامونو با خودمون وا نمی‌کنیم که اگه واقعا خواهان خوشبختی و سعادتیم پس چرا برای اینکه رسوا نشیم، شدیم همرنگ با جماعت؟!

چرا آموزش نمی‌بینیم و دنباله رو عقاید کسانی هستیم که به نیروی فکر و ذهن انسان اعتقادی ندارن؟!

اگه قبول دارم خالق من بی همتاست پس چرا با ذهن ناقص خودم می سنجمش و انکار میکنم نیروهایی که در من قرار داده و اگه باورم دارم و یقین دارم که در من وجود داره این نیروها, چرا به گفته جاودانی کارگردانی زندگیم رو خودم برعهده نگیرم، نه اینکه از باورهای معیوب راحت طلبان و گمراه شدگان تبعیت کنم..

باور کنیم که دنیا و سرنوشمون با باورهای خودمون ساخته میشه و این چگونه کارگردانی کردن خودمونه که تعیین می‌کنه فیلم مون لایق اسکار و بهترین جوایز باشه یا نه!

با احترام
علی جاودانی

 

 

0 پاسخ ها

نظر بدهید

مایل به ملحق شدن به بحث هستید ؟
تمایل به کمک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*