✅ وقتی بدونیم همه چیز از خداست و خداوند از راههای متعدد و از دست های بی نهایت زیاد می توا ند به ما خیر و نیکی برساند اونوقت به غیر او وابسته نمیشیم…

اگر باور کنیم که تمام افرادی که به ما عشق می ورزند یا محبت می کنند تنها فرستادگانی از جانب خداوند هستند، به هیچ وجه به غیر از او دل نمی بندیم

✔️ مثل فردی که روشنایی نور اتاق را از لامپ می بیند نه از جریان برق اصلی ساختمان

خب ما هم باید این باور را بپذیریم که افرادی که به ما محبت می کنند از جانب خداوند و عشق بی نهایت او هستند، چون خداوند انرژی است اگر این فرد هم نباشد، فرد دیگری وجود دارد که به ما عشق بورزد چون جریان عشق خداوند همیشگی است

⏹ این محدودیت ها در ذهن ماست که فقط همین یک نفر مورد پسند و دلخواه ماست و فرد دیگری وجود ندارد یا فقط از این مسیر می تونم به هدفم برسم

هرچقدر ما به خدا نزدیکتر بشیم و درخودمون باورهای عزت نفس و ایمان رو بیشتر کنیم وابستگیمون به انسانها کم وکمتر میشه…چون درک میکنیم که بالاترین رابطه فقط رابطه با خداست و هر انسان حتی اگر همسر ما باشه ممکنه یک روزی از زندگی ما بیرون بره.. به هردلیلی…

و جهان همیشه برای ما ادامه داره چون خدا هست..وخداهمیشه برای ما بهترینها رو بوجود میاره اگر در مدار درستی باشیم و بخواهیم و خودمون رو دوست داشته باشیم و اگر باخود مقدس و خدای درونمون در صلح باشیم…

به نام رب و الله یکتا 🌹

#تغییر_امروز_من

من از امروز تصمیم میگیرم که برای بیشتر کردن سلامت جسمی و روحی و رفتاری، کار زیر رو به عادت دایمی خودم و خانوادم تبدیل کنم

➖➖➖➖➖

از امروز تصمیم میگیرم که « گاهی به تنظیمات کارخانه » برگردم.

تا حالا براتون پیش اومده که بخواین موبایلتون رو برگردونین به تنظیمات کارخانه؟!

در این حالت همه ی برنامه ها و عکسها و فیلمها و کلا هر چیزی که خودتون داخل گوشی ریختین پاک میشه و تنها برنامه های سازنده گوشیتون در اون باقی میمونه …

و برای اینکه اون چیزهایی رو که دوست دارین رو از دست ندین، باید جای دیگه ای ذخیره کنین..

✅ ما انسان ها هم نیاز داریم گاهی برنامه تنظیمات کارخانه رو روی خودمون انجام بدیم و باورهای اشتباهی که توسط خودمون و اطرافیان در ما شکل گرفته رو پاک کنیم تا تنها برنامه های خالقمون در ما باقی بمونه..

وقت هایی که اعتماد به نفسمون ضعیفه، وقت‌هایی که حسد داریم، وقت هایی که خود کم بینی داریم، وقت هایی که خجالت میکشیم، وقت‌هایی که احساس ناتوانی می کنیم، استرس و اضطراب و نا امیدی داریم و .. باید برگردیم به تنظیمات کارخانه…

چون خدایی که ما رو خلق کرده همه ورژن ها و همه آپشن های مورد نیازمون رو در ما قرار داده…

اما متاسفانه ما با آموزش های غلط و باورهای نادرست ویروس هایی رو درون ذهنمون ایجاد کردیم که مانع رشد و پیشرفت ما میشن..

پس از امروز سعی کنیم باورهای درست مون رو ذخیره کنیم و در بقیه حالات برگردیم به تنظیمات کارخانه و خودمون رو مطابق با آنچه که لایق اشرف مخلوقاته، رشد بدیم…

➖➖➖➖➖

– مطالب صرفا نظرات و تجربیات شخصی هستند و من پزشک نیستم –

______________________________________

_______________________________________

.

🌛و اما رسیدیم به پایان تایم کاری امروزمون و #ارزیابی_امشب_من 🌜

⁉️با این توضیحاتی که جاودانی داد یعنی احتیاجه که منم برگردم به تنظیمات کارخانه؟!

⁉️یعنی خدا ورژن ها و آپشن های موفقیت رو در من هم قرار داده ؟!

⁉️یعنی در تنظیمات کارخانه ایه من برنامه‌ای به اسم جذابیت و لوندی هم وجود داره؟!

⁉️استعداد و توانایی جزو تنظیمات پیش فرض من هم هست ؟!

⁉️ یعنی اینهمه نمیشه ها و تو نمیتونی هایی که تا حالا به من گفتن جزو تنظیمات کارخانه ایه من نیست؟!

⁉️چی باعث میشه که با وجود اینکه سازنده همه ما انسان ها یک نفره اما یکی میشه دانشمند و متخصص و مخترع و یکی میشه قاتل و دزد و متجاوز؟

✅با این اوصاف علت ناکامی ها و ناموفق بودن انسان ها به خالق و سازنده بشریت مربوط نمیشه، این خود ما هستیم که با افکار و باورهای نادرست تنظیمات خالقمون رو به هم میزنیم و فرکانس های نادرستی رو به جهان هستی ارسال می کنیم…

حالا اگه بخوام برگردم به تنظیمات کارخانه باید چیکار کنم؟!🤔

کجا باید آموزش ببینم تا دوباره ویروس های مخربی رو که سیگنالهای ذهنم رو تخریب میکنه وارد دنیای درون من نشه؟!🤔

با احترام

به نام رب و الله یکتا 🌹

#تغییر_امروز_من

من از امروز تصمیم میگیرم که برای بیشتر کردن سلامت جسمی و روحی و رفتاری، کار زیر رو به عادت دایمی خودم و خانوادم تبدیل کنم

➖➖➖➖➖

از امروز تصمیم میگیرم که «شهرزاد قصه گو » باشم.

و البته منظورم این نیست که بشینیم و برای دیگران قصه تعریف کنیم…😜

در داستان شهرزاد قصه گو با پادشاهی مواجه میشیم که توسط وزیرش متوجه خیانت همسر و معشوقه اش میشه و برای انتقام تصمیم به کشتن همسرش و سپس ازدواج با دختران زیبای سرزمینش به قصد کشتن آنها می گیره تا دیگه هیچ دختر زیبایی وجود نداشته باشه که خیانت کنه..

تا اینکه دختر وزیر بنام شهرزاد برای ازدواج با شاه قدم جلو میزاره و هر شب با قصه های نا تمومش پادشاه رو از کشتن خود منصرف میکنه..

قصه گفتن می شه بهانه زنده موندن شهرزاد و به مرور زهر انتقام از دل شاه بیرون میاد‌ و درمان میشه…

✅و درایت یک زن یعنی همین…

💯یعنی اگه باهوش و بادرایت باشی، نه تنها خودت رو نجات میدی بلکه اطرافیانت رو هم نجات میدی و پادشاه رو هم مطیع و دلبسته ی خودت می کنی و به مقام ملکه بودن می رسی ..

حکایت ها همیشه برای تفنن و سرگرمی نیستن…

بهتره گاهی دقیق تر بیشم و ازشون پند بگیریم…

➖➖➖➖➖

– مطالب صرفا نظرات و تجربیات شخصی هستند و من پزشک نیستم –

___________________________________

___________________________________

🌛و اما رسیدیم به پایان تایم کاری امروزمون و #ارزیابی_امشب_من

قصه گویی یک هنره و قصه گو هنرمند و این زن هنرمند یعنی شهرزاد قصه گو تونسته بود با هنر و تواناییش جون خودش و مردم سرزمینش رو نجات بده..

✅ البته جدای این ماجرا از اونجایی که معتقد بوده هر دردی دوره درمانی داره تونسته بود هزار و یک شب با قصه‌هایی که تکراری نبودن پادشاه رو هم درمان کنه تا دیگه اثری از کینه و نفرت درش نباشه (که احتمالا شهرزاد عاشق هم بوده)…

❇️ما چه هنرهایی داریم؟!

❇️ما چقدر توانایی داریم که روی مخاطبمون تاثیر بزاریم؟!

❇️اونقدر درایت داریم که اگه مشکلی برامون پیش بیاد بتونیم بدون بحث و جدل یا آسیب به کسی حلش کنیم؟!

❇️شهرزاد برای اینکه زنده بمونه باید قصه های تکراری نمی گفت، ما برای اینکه به جذابیت بیشتر برسیم چقدر سعی میکنیم متنوع و غافلگیر کننده باشیم؟

❇️شهرزاد هزار و یک شب صبر کرد تا دوره درمان پادشاه تموم بشه، اگه طرف مقابل مون مشکلی داشته باشه ما چقدر صبوریم؟! اینقدر به پاش می مونیم که مشکلش برطرف بشه؟!

❇️شهرزاد طی مدت قصه گوئیش برای پادشاه با وجود اینکه زنده بودنش قطعی نبوده صاحب سه فرزند میشه، ما چقدر به توانایی هامون اعتماد داریم و به آینده امیدواریم؟!

آره دوست خوبم، شهرزاد قصه گو زن باهوش و هنرمندی بود و با قصه هاش معجزه کرد…

🔱این دسته از زنها لایق ستایش و ملکه شدن هستن…
چون با هوش و درایتشون نه تنها خودشون بلکه دنیای اطرافشون‌رو هم نجات میدن…

با احترام

✅ کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم
من زنده ام و زندگی
ارزش رفتن دارد.

آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم
گوش ناامیدی را کر کند
خوب میدانم که گاه کفشها،
پاهایم را میزند، میفشرد و به درد میاورد
امامن همچنان خواهم رفت
زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد.

ماندن در کار نیست
گذشته های دردناک را رها میکنم و به آینده نامعلوم
نمی اندیشم
ولی این را میدانم؛
گذشته با آینده یکسان نیست.

زندگی نه ماندن است نه رسیدن
زندگی به سادگی رفتن است
به همین راحتی،
زندگی چقدر آسان است…
زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد،،،
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾم.

ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ؛
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ …

ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺑﺒﺮﯼ؛
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﺭﻧﺞ ﺑﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ …

ﮐﻠﯿﺪ ﻟﺬﺕ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺩﺳﺖ ﺗﻮﺳﺖ

قصد داشتم دست اتفاق را بگیرم؟؟ تا نیفتد ! اما امروز فهمیدم که اتفاق خواهد افتاد
این ما هستیم که نباید با او بیفتیم …!